سَوز و سیر
یادِ س بخیربچه که بیدیم بمحض ئیکه سَوزوسیر مِنِ آسِمون
اِزِید ئیما جِغِلِیَل فورا"یه جایی قایُم ابیدیم. چونکه بزرگا
ئیگُدِ ن اَریَه کُری بِرِه زیرِسَوزوسیردُهدَراِبووبرعکس
اَردُهدَربِرِه کُر ئیبوهِه.دُرگَل نیترسیدِ ن زِخداسون هم بید
اما ئیما سخت اِترسیدیم که یَه وخت دُهدر نَوابویم.
یادِ س بخیر مِسِلِیمون...عجب روزگاری.. عجب خرافاتی
یادش بخیر او سالا سینماباشگاه کاوه. یه شو از جان وین یه فیلمی نشون اداد به اسم "چه کسی والانس راکشت؟" ایقد ز بکش بکشا و تیر وندنا جان وین خوشم اویده بید که همو شو تا نصم دل شو خم و بچیل بیست فوتی ها هنزاب (۱)بازی کردیم و با صدایی که ز دهونامون ادراوردیم خش خار صدا تیراندازینه دراوردیم و خدابیامرز مرید(۲) یکی ز بچه ها که شو ورو من سینما ستاره ابی و دیانا ونده بید با خل کردن پوزس صدا جان وین تقلید اکرد. همو شو مو خو جان وین دیدم که من یه عروسی با کرنا عبده ممد (۳) خسا خس هی ارقصست. دینتون بنام ار دوروه اگم. سیل کنین یوهم عسکس که صو زیر بالشتم ناده بید.حیف که بیامرزی دام بایه کشیده بیارم کرد که: " وری برو یخ و حلیم بگر " اندی کلی حرفا وا جان وین داشتم که نوابید دیه....
یاد او روزا بخیر داغم سی رفیقام و داغم سی جان وین که اگن سلاطین کشتس .؟؟ !! نونم سی مرید بنالم یا سی جان وین
(۱) :هنزاب Hands-up یعنی دستها بالا.که ازاصطلاحات خاص فیلمهای وسترن بود.
(۲) یکی ازهم سن وسالانم و همکلاسی هایم که الحق دائره المعارف سینمابود
(۳) یکی از بهترین توشمال های دهه ۴۰
دستم بگرهد و تا تی تاتی برد تا خم صاف واستادم
.jpg)
تقاضا مندم یادرنظرات بنویسند ویا با من ازطریق پست الکترونیکی تماس بگیرند. عمر کو تاه است و
به نازکی موی سر . بیایید باهم یک موزه" ویر ویره" (خاطرات) تاسیس کنیم . یا علی....
و 
حمل و نقل کارگران خانواده کارگران و فرزندان محصل آنها به مدارس مسجدسلیمان دهه ۴۰
کمر اشکن
بدفورد 
....یادش بخیر .یاد تریلی های کمرشکن بخیر که صبح زود از چهاربیشه حرکت میکرد و دانش آموزان را
درمسیرهای سرمسجد-کولرشاب(پ)- ریل ویل -چیت شوریها- رشندخونه-سوار میکرد و عده ای را دم
دبیرستان سینا مقابل چشمان تیزبین آقای اصغرسلطانی پیاده میکرد و درادامه مسیرخود سه راهی
باشگاه مرکزی سمت چپ می پیچید و محصلین بازار چشمعلی-لین اصفانیا-حمام چشمعلی و
مال گندلیرا سوارمیکرد و بالعکس سه راه باشگاه مرکزی به سمت سرکوره ها می پیچیدو بعد دوراه
مال شنبه-اشکفتسی برنج تا سه راه نفتون داخل نفتون (فلکه اول -دوم و دم باشگاه نفتون) بعد
سروته میکرد و به سه راه نفتون که می رسید به چپ می پیچید وتا سه راه پشت برج و سمت راست
باشگاه ایران و فلکه آتش نشانیو بعدبه سمت راست به طرف پیشاهنگی و خلاصه دم در ژاندارملی
(ژاندارمری) متوقف میشد(دور می سلیموندر یه ساعت) و ما محصلین دبیرستان ادبی سبزآباد پیاده
می شدیم . باکلی کمردرد و پادرد که ناشی ازتکان ها و بالا پایین شدن های این اتوبوس کارگری بود.
یادش بخیر و خدارحمت کند دوتن ازرانندگان آنها را که هنوز اسمشان یادم مانده: مش کلبلی شاسوند
و کل سوخته رو (؟؟) حاضرم نیمی از عمرم بدهم برای یک روز به سن بالا برگردم یادش بخیر
تک تکو tak-takoo
تک تک موتور سکل کر کرده گوشم بوی پترولس دیه برده ز هوشم
سالهای متمادی شرکت نفت مسجدسلیمان مجهزبه موتورسیکلت های قوی و بزرگی بود که آنهارا
"مجلسی" ویا "سه تفنگی" می نامیدند. و چون هنوز کلمه "موتورسیکلت" در محاورات جا نیفتاده بود خود شرکت نفتی ها به آنها "سِکِل" و بقیه مردم به خاطر صداي تك تك مانندش تك تَکو گفتند. ازكودكي تعجب ميكردم كه يك وسله نقليه خارجي چگونه مي تواند يك اسم فارسي داشته باشد(مجلسي) وهيچكس يانميدانست يامثل تمام بزرگان ايراني درشان خود نمي ديدند كه جواب بچه هارا بدهند. تااينكه چندسال پيش ازطريق اينترنت خدا خوب كرده شروع به جستجو كردم . تصادفا" حدس ميزدم كه نام اين وسيله نام واقعیش
بايد matchlessباشد نه مجلس كه خوشبختانه درست ازآب درآمد و ساخت شركت انگليسي bsa بود با آرم سه تفنگ كه در شكل بالا هم مي بينيد.
اين تك تكو ها بسيار قوي درشت هيكل با كارآيي بالا بودند .من ازكساني بودم كه عاشق بيقرارشان بودم چون يكي از انها تحويل پد رم بود. بيشتراين تك تكو ها دراختياراداره m.p(military police بود كه
كارشان كنترول نظم راهنمايي و رانندگي- حراست وسركشي به چاه هاي نفت وامنيت خيابان هابود .
از m.p هاي معروف آن زمان من فقط خلف mp ( آقاي خلف سنجوري) یادم هست كه ما بچه ها با ديدن
او و تك تكوش هفت سيلا قايم ميشديم.
بعضي از تك تكوها مجهزبه يك محفظه جانبي بودند كه شخص ديگري را هم مي توانست حمل كند كه مردم
به آن سِيد كارمي گفتند كه اصل آن" side car" مي باشد. ......بعدا" راجع به خاطرات تك تكو در مقالات
بعد خواهم گفت.
ياد ت بخير مي سليمون...تا قيامتُم سيت...
