ماجراهای فتلا
فتلا يه شب در خواب مي بينه از عالم غيب بهش مي گن يه آرزو بكن . فتلا بعد از كمي ميگه:
- مو آرزو دارم سر رود كارون يه جاده گهپي بكشين .ار راست اگو ين يالا
ميگن اين محاله . خيلي مشكله. يه آرزو ديگه بكن.
فتلا ميگه:
- خيله خوب په . آرزو دارم آدم آبوم
بهش ميگن خاب خاب همو جاده كه گفتي چند كيلو متر باشه ؟
+ نوشته شده در دوشنبه نهم آذر ۱۳۸۸ ساعت 18:7 توسط محمدرضا دادگرنژاد
|