
خو- بیار
نیمه شب پسر فتلا متوجه میشه که پدرش درحال دراوردن شلوارشه. اززیر لحاف پدرش را صدا میزنه و میگه ک
-- ایخوی برینی داخل اطاق بوه ؟؟
فتلا که به سختی یکه میخوره سریع شلوارس رو می پوشه و تا عصبانیت میگه :
-- نع. ایخوم برینم داخل گور بووم که سی جه تا حالا تو نخوسیدیه و بیاری؟؟؟