ماجراهای فتلا
كارمند جدید
فتلا پس ازمدتها وتحمل بدبختی هابه استخدام شركت نفت درآمد. در اولين روز كار خود، با آبدارخانه تماس گرفت و فرياد زد:
-- یه گیلاس گهپ چایی بیارین سی مو یالا معطل نکنین
صدايي از آن طرف پاسخ داد:
--شماره رو اشتباه گرفتین احمق مي دوني تو با كي داري حرف مي زني؟
فتلا گفت:
-- نه تو کی نی؟
صداي آن طرف گفت:
-- من مدير اداری شركت هستم، احمق
فتلا با لحني حق به جانب گفت:
-- تو چه؟ ادونی با كي حرف ایزنی؟؟
مدير اجرايي گفت:
-- نه شما؟
فتلا دست پاچه گفت:
-- خاب الهی شرگ که نونی
و سریع گوشی را قطع کرد.
+ نوشته شده در شنبه بیست و پنجم اردیبهشت ۱۳۸۹ ساعت 10:27 توسط محمدرضا دادگرنژاد
|