ماجراهای فتلا
فتلا: مو عاشق سکوتم.سی همی خاطرنوارخالی گوش ادم
یدلا: دردم بجونم یکی هم سی مو ضفط بکن؟؟
فتلا: اگم بووت که رحمت خدا رهده مراسم هم اگرین؟
یدلا: نه با عیال اریم مشهد
ازفتلا پرسیدن:
-امتحان شهر قبول وابیدی؟
جواب داد:
- هنی معلوم نی. ماشینه کوفتم به درخت سرهنگ رهده من کما
مندیرم که واهوش بیا نینم قبولم اکنه یانه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
+ نوشته شده در شنبه هفدهم مهر ۱۳۸۹ ساعت 9:57 توسط محمدرضا دادگرنژاد
|