شنا و فوتبال
شوشتریه داشت تو دریا غرق میشد. مرتب داد میزد :
--کمک! کمک! مو شنو نبلدم. کمک
لره ازلب ساحل داد میزنه :
-- مرض. کوفت کاری مو هم فوتبال بلد نیدم په وا بقارنم