لغت نامه دادگر
قسمت چهارم خواستگاری و عروسی** زن -و- زن خواست
گوشه وُرداري تحقيق درموردعرو زيرزوني گرفتن موافقت اولیه
دس بوسون اولين خواستگاري بِلكِه بَندون نشانگذاري باپارچه
قنداِشكَنون بردن شيريني شيربايي وابُرون تعيين شیربها
پش قواله تعيين مهريه اوزي كمك نقدي به داماد
شَباش شاباش، پولي كه درجشن به داماديا گاها"به نوازندگان ميدهند.
كَد بستِن بستن كمرعروس توسط برادرياپدرعروس هنگام ترك خانه پدری
بهيگ عروس پيل كُوشي پولي كه درخانه دامادروي كفش عروس مي ريزند حجله
خين ريزون سربريدن گوسفندپيش پاي عروس دُرقون حجله
پرده حجله دَمِ پرده اي هلهله وشادي مردم مقابل حجله درشب زفاف
ري گُشون پاتختي» مهمانان بادادن پولی یا کادو تورروی صورت عروس راکنارزده صورت اورا میبینند. دو-وا داماد
خوسی پدر و مادر داماد یا عروس
د** معنی هرکلمه بصورت پنهان مقابل آن کلمه درج شده است. اگربعدازکمی تامل موفق
به درک معنی نشدید مقابل کلمه موردنظرکلیک چپ کرده به سمت چپ بکشید تا معنی راببینید