ماجراهای فتلا
فتلا یه روز یه نوار خالی کاست میذاره توی ضبط صوت و همراه با چرخش نوارگریه می کنه
دوستش حَسِلا ازش می پرسه :
-- سی چه اِ گِریوی ؟ یوخو خالیه؟
فتلا میگه :
-- سی خواننده س اِگِریوُم که لاله
جشن
شرکت نفت بمناسبتی جشنی داشت و خواننده معروفی را دعوت کرده بودوتمام کارگران
دعوت شده بودند. فتلا پشت سرکسی نشسته بود که هم صدا با خواننده او هم آواز می
خواند. فتلا که صدای خواننده اصلی را نمی شنیدعصبانی شد و بلند گفت :
-- عجب پدرسگیه ها. نیله صداسِ بفهمیم
کسی که جلو نشسته بود وبا خواننده زمزمه میکرد سریع به طرف فتلابرگشت و پرسید :
-- تو با کی بیدی؟
فتلا که هيكل و صورت مرد رادیدازترس جا خورد و سريعا با انگشتش به خواننده اصلی روی
سن اشاره کرد وبا ترس گفت :
-- با اونکبتُم که نیله صدا تونه بفهمیم
+ نوشته شده در شنبه بیست و ششم بهمن ۱۳۸۷ ساعت 7:40 توسط محمدرضا دادگرنژاد
|